29 اسفند 1402

اختصاصی خبر راست/ گفت و گفت دوازدهم خبر راست _ وضعیت آسفالت رشت هر روز بدتر از دیروز

همه چیز از آنجایی شروع شد که مرد چانچو بدوش چانچو را بدوش گرفت و به رشت آمد.

مرد چانکش که تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه های معتبر گذرانده پس از اینکه نتوانست شغل مناسبی برای خود پیدا کند به همان کسب و کار آبا و اجدادی خود بازگشت و یک چانکش تحصیل کرده شد نا گفته نماند که مرد چانکش قبل از اینکه به شغل پدری برگردد در چند منسب شغلی تست داد که متاسفانه چون پارتی و … نداشت نتوانست قبول شود.

او در سایت خبرراست خوانده بود که وضعیت آسفالت رشت نامناسب است و چند ماهیست که اثری از ترمیم چاله ها و روکش و آسفالت خیابانها نیست به همین منظور به سازمان آسفالت رفت تا شاید بتواند مشکل را حل کند.

سازمان آسفالت

رییس آسفالت گفت:مدرک تحصیلی مرتبط داری؟

چانکش :نه اما شغل پدری من مرتبط بوده و همیشه در جاده ها و خیابانها بودیم

رییس آسفالت:چه شغلی؟

چانکش:چانکشی

رییس آسفالت:مرتبط نیست

چانکش: الان خودتان رشته مرتبط هستید؟

رییس آسفالت:نه ولی پدرم مرتبط بود

چانکش:شغلش چی بود؟

رییس آسفالت:پدرم قبر کن بود

چانکش:کجاش مرتبطه؟

رییس آسفالت:الان از صبح بلند میشیم خیابون ها رو میکنیم منتظر میمونیم یکی توش سقط شده بعد میایم پر میکنیم البته جوری پر میکنیم که جاش مشخص باشه تا مردم بتونن فاتحه بدن

چانکش:با این عملکرد شما نیاز به یه سپر محافظ داری

مدیر آسفالت: چطور؟

چانکش: مردم هر وقت می افتن توی چاله یه چیزی میگن که شبیه اسم شغل اجدادی منه

مدیر آسفالت:فکر خوبیه

چانکش :یعنی استخدامم؟

مدیر آسفالت:نه شهردار گفته فعلا کسی حق نداره نیرو بگیره

چانکش:حتی چانکش؟

مدیر آسفالت :متاسفم شهرداری چانکش رزرو داره

او که از آنجا نا امید شده بود تصمیم گرفت در آژانس کار کند به همین منظور ماشین پسر عمویش را قرض گرفت و موقتا در آژانس مشغول شد

مسافر: میشه تندتر برین قربان؟

چانکش:مگه نمیبینی به اندازه کافی آسفالت رو ری….

مسافر:منظورم این بود که تندتر برانید

چانکش:اگه میشد که میراندم ، با این وضعیت جاده همین که میتونیم برانیم شکر کن

مسافر: سرعتگیر چقدر زیاد شده

چانکش:این زرد ها رو میگی؟

مسافر: آره

چانکش:اینا سرعتگیر نیستند تست هوشیاری رانندگانه

مسئولین بخاطر وجود چاله های بسیار زیاد در خیابان بخاطر اینکه مردم از رانندگی زیکزاک از هوش نرن اینها رو هر چند قدم گذاشتن که بعد از هر چند حرکت زیکزاک یه حرکت ضربه ای هم داشته باشیم

مسافر:چرا توی رشت اینقدر زیاده؟

چانکش:چون رییس آسفالت پدرش قبر کنه و پدر سازمان سرعتگیر هم قبر پر کن بوده اگه پدرشون چانکش بود درد مردم رو میفهمید و هیچ خیابانی کنده کاری نداشت

پس از چند ماه او این شغل را بخاطر نرم افزارهای جدید موبایلی از دست داد و تصمیم گرفت در تلگرام خرید و فروش انسان انجام دهد

او یک کانال تلگرامی درست کرد و نامش را چانکش نیوز گذاشت

کار هر روز او این بود:

تعدادی خبر را از سایتهای مختلف کپی میکرد و منبع را ذکر نمیکرد

با فالوئر و ویو فیک طوری وانمود میکرد که خیلی بازدید کننده دارد

برای مدیران دستگاهها اخبار سفارشی منتشر میکرد و فاکتور میداد

هر کسی که به او باج نمیداد تخریبش میکرد

او هر روز کلی آدم میخرید

و کلی آدم میفروخت

کار و بار سکه شده بود که یهو تلگرام هم فیلتر شد

او جهت اعتراض به ملاقات رییس جمهور رفت اما چون آقای رییس جمهور بسیار شاکیتر از او بود جرأت نکرد خواسته اش را بگوید و سعی کرد رییس جمهور را دلداری دهد و قول داد توسط شغل پدری اش تمام مشکلات کشور را حل نماید او معتقد بود که هیچ کس نمیتواند مانند یک چانکش اعتدال را رعایت کند.

او اینبار سراغ مادرش رفت تا چانچو پدری اش را بردارد و به بازار برود

که مادرش گفت:

یادش بخیر پدر مثال میاورد ؛ گاه گلفی آدمَ حال میاورد

میگفت: ئیتَ روز که هوا خوشی بود ؛ آدم کُشی دولت سُگ کُشی بود

یه دسته چان کِش همه سنگین بار ؛ اهل امی محله جمعه بازار

راه دکَفَن رشت بازار با شتاب ؛ فوروش بدن بارشَنَ با حساب

پیله خیار ؛ هندوانه خربزه ؛ فیتِ فیتِ تُرش سیب بامزه

پامادورُ بادمجانُ آشتالو ؛ خلاصه هر چی اوشان ِ جان دَبو

اَن پسُ اون پیش همگی پا به پا ؛ چَک چکُ چانچو اَموئی جاده راه

عَینکِ سامان حالا فانرسیدن ؛ یک نفرَ اون سر جاده دیدن

اون نفر از رشت میامد پا میکوفت ؛ خدا شما را بده قوت بگفت

هَتو که بود چانچو سر شانه شان ؛ پرسیدن از اون راه دوار چانکشان

رشت چه خبر؟

گفت: همه دست به تیرن ؛ جاکِشانِ رشتُ دارن میگیرن

یکهو یکی گفت براران وَگَردیم ؛ ئی بار دینی هچین هچین بَمردیم !!

وقتی به خانه رسیدن چانکِشان ؛ عیالِشان پرسجو کرد از اوشان

چی واسی بار شما رو آوردین؟ به تور مشتری مگر نخوردین؟

راوی گِ : چانکِش خو زناکَ بُگفت : دِ تو نَوَزن اَمَرَ حرف مُفت

جاکِشانَ رشت کَرَ گیفتان دیرید

خوب به شما چی ؟! شما که چان کشید

چانکشُ جاکِش کِش جا غَش دَره

ظاهر دینی هر دوتاهم کِش دَره

اَجور کی شهر بی کولوش وروره

سگ خو صحاب نشنَسه ئی ذره

فرق اَ کِش تا او کِشَ تا بیگیم

دینی بُبُسته امی طفلان یتیم !!!

پیام اخلاقی:
آقای شهردار مدتی است که حتی همان وصله پینه سابق در آسفالت خیابانها انجام نمیشود و کم کم داریم به جایی میرسیم که بگیم رشت جائیست که آینده آن شبیه گذشته اش است.

سجاد علیپور به اقتباس از شیون فومنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *