10 فروردین 1403

بهراد ذاکری، ملغمه ای از سیاست، پزشکی، شعر و تنهایی!

خبر راست/مهتا صدری

در جریان یک نبرد تمام عیار حقوقی و با نمایش زمین ماندن حق مردم، وکیل میگیرد، میجنگد، جلال الدین شکریه را از شورا خارج میکند و خود با سر و صدای فراوان بر صندلی شورای شهر رشت، تاکید میکنم “شورا” مینشیند و بدین ترتیب بدترین نقطه ممکن را برای فریاد زدن تنهایی اش انتخاب می کند.

در حالیکه از همین جا، اختلافات او با رمضانپور نرگسی نمایان شده و دوستان مشترکشان، رمضانپور را به دلیل عدم حمایت از ذاکری برای ورود به شورا شماتت میکردند در جلسه ای خصوصی وقتی درباره دلخوری ذاکری از رمضانپور سوال پرسیده میشود، او میگوید: “شکریه از لیست ما نیست اما اکنون رای او در شورا به نفع ماست” ولی آن زمان کسی به تجربه و دور اندیشی رمضانپور توجه نکرد تا اینکه ذاکری به محض ورود به شورا به سرعت دوستانش را مایوس کرد زیرا در حالی که انتظار میرفت حداقل مواضع او در جهت تقویت منافع خاستگاه اصلاح طلبانه اش باشد، همانند قایقرانی خسته، شعر میخواند و خلاف جهت آب میراند.

در جریان انتخاب شهردار در چندین مرحله و رای گیری ها، عنوان شهر خسته  را در صندوق رای انداخت تا بگوید معترض است و هربار از دست های پشت پرده و تهدید به افشاگری گفت اما با وجودی که کسی او را همراهی نکرد، هرگز نیز در این خصوص افشاگری انجام نداد.

او مینویسد در شورا مانده ام که خار در چشم کسانی باشم و به این سبب سطح دغدغه هایش را حتی به عینک آفتابی شهردار، قطع دو درخت خشک و پر خطر و … میرساند تا ثابت کند که به حاج محمدی رای نداده است.

او که به عنوان عضو شورا باید راه گشا و کمک حال شهردار باشد، هرروز جنجال جدیدی را رقم میزند مثلا درحالیکه مطلع است خانه محل سکونت شهردار چه مشکلاتی دارد، منتظر میماند تا به محض اینکه حاج محمدی به خانه جدید نقل مکان کرد، موضوع را رسانه ای کند و در فضای مجازی نشر بدهد در حالیکه میتوانست دغدغه اش را در قالب نامه ای خطاب به رییس شورا بنویسد.

در یک شب شعر ادبی روی سن می آید و برعکس همه که اشعار خود را میخوانند، میگوید که شاعر نیست اما شعر را دوست دارد و  شعر میخواند. همانگونه که کار شورایی را نمیداند اما ماندن در شورا را دوست دارد، همانگونه که سیاسی است اما کار حزبی را نمیداند و ..‌.او اصلاح طلب است و اصلاح طلبان را به سخره میگیرد اعتدال را نیز! دولت تدبیر و امید را هم دولت تبخیر امید مینامد.

ذاکری تبدیل به معمایی برای شهر شده است. مستندات تخلفات ساختمانی پدرش با جزییات رسانه ای میشود و نحوه ورود خواهرش به شهرداری بسیار پیشتر از اینها! اما او به در و دیوار میزند و میگوید که مطرح شدن اینها به دلیل ایستادگی اش در مقابل فساد سیستماتیکی ست که پیشتر گفته بود در مجموعه شهرداری وجود دارد.( البته بعدتر به محض شهردار شدن دکتر حاج محمدی در جریان یک مصاحبه گفت: نگران ایجاد!! فساد در شهرداری هستم ) اما غافل از اینکه از یک پزشک سیاستمدار انتظار نمیرود که نداند بااین حرفها نمیتوان تخلفات مستند و محرز ملکی که هم اکنون حی و حاضر در نقطه ای از این شهر وجود دارد را پوشاند.

حقیقت این است که ذاکری همچون استخوانی ست در گلوی توسعه و پیشرفت شهر. دن کیشونی تنها با دشمنانی فرضی!

 

خبر راست: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *